به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: روزنامه سازندگی در نوشتهای با همین عنوان (گرهگشایی در نیویورک) آورده است: بیشک اولین سفر مسعود پزشکیان به آمریکا دستاوردهای مهمی را خواهد داشت. تحلیلگران امیدوار هستند که برخلاف دولت سیزدهم، این دولت بتواند دستاورد مثبتی را از این سفر عاید کشورمان کند. صادق زیباکلام میگوید که امیدوار است تا آقای پزشکیان متفاوت از رؤسایجمهور گذشتهمان رفتار کند. یعنی زمانی که پشت تریبون سازمان ملل میروند، رفتار رؤسایجمهور گذشتهمان را نداشته باشد. آقای پزشکیان نباید سنت سخنرانیهای قدیم را انجام دهد بلکه باید از این فرصت استفاده کند و پیام دوستی و مودت را از طرف جمهوری اسلامی ایران به جهانیان برساند و تاکید کند که ما در ایران سر جنگ نداریم و به دنبال درگیری نیستیم. ما به دنبال سلاح هستهای نیستیم و به دنبال صلح و ثبات هستیم.
حسن بهشتیپور، نیز به سازندگی گفت: اگر رئیسجمهور بتواند فضائی ایجاد کند که مثلا ملاقاتی با کامِلا هریس داشته باشد یا حتی با خود ترامپ نشستی داشته باشد، شاید بتوان گفت که نسبت به سفرهای قبلی ساختارشکنی شده است. در غیر این صورت همه مراسم مانند گذشته تکراری خواهد بود. در ایران یکسری تابوهایی وجود دارد که چرا باید رئیسجمهور ایران با معاون رئیسجمهور آمریکا صحبت کند؟ در حالی که اتفاقاً اینطور نشستها اگر انجام شود، ما چیزی را از دست نمیدهیم بلکه فقط فضای جدیدی را ایجاد میکند. بهخصوص اکنون که اسرائیلیها با این جنایتهایی که دائماً در خاورمیانه انجام میدهند به دنبال این هستند که ایران را با آمریکا درگیر کنند. خب چنین ملاقاتهایی میتواند در راستای همان سیاستی باشد که گفته میشود، ایران به دنبال مدیریت تنشزدایی با آمریکاست. هدف همان مدیریت تنش در روابط ایران و آمریکاست و ممانعت از اجرای نقشهای که اسرائیلیها دارند زیرا دائماً با انواع و اقسام تحرکات و تحریکات به دنبال ایجاد تنش در روابط ایران و آمریکا و حتی جنگ هستند.
سازندگی همچنین از قول عبدالرضا فرجیراد نوشت: نباید اصراری بر گفتوگو در قالب ۱+۵ داشته باشیم. واقعیت غیرقابل انکار این است که تحولات نظام بینالملل با زمانی که برجام امضا شد، متفاوت است. اگر قرار باشد، ایران توافقی را مورد چانهزنی قرار دهد و یک طرف آن آمریکا باشد و طرف دیگر آن را اتحادیه اروپا در دست بگیرد و سوی دیگرش را روسها به سمت خود بکشند و در نهایت چینیها هم سردرگم بمانند، بدونشک خروجی مطلوبی از آن کسب نخواهد شد؛ چراکه روسیه با غرب وارد یک درگیری بزرگ و نامعلوم شده و بعید است در قالب ۱+۵ بتوانند با یکدیگر کنار بیایند و نتیجه دلخواهی برای ایران داشته باشد. باید طرفهای اصلی مذاکره ایران و آمریکا باشند و سایر اعضای قبلی مورد مشورت و تسهیلکننده توافق باشند. از طرف دیگر چون بندهایی از برجام قابل اجرا نیست و ایران هم براساس بیاعتمادی نمیتواند به یکسری از تعهدات همچون غنیسازی ۳.۶۷ و نیز خسارتهایی که متحمل شده برگردد؛ بنابراین دنبال کردن فرمت قبلی، آن هم در شرایط جنگی در خاورمیانه و اروپا بیفایده خواهد بود.
روزنامه زنجیرهای اعتماد هم از قول یک نماینده سابق و رد صلاحیت شده، مدعی «تنشزدایی در آمریکا» شد و نوشت: «در طول ۱۱ماه گذشته ایران در شرایط دشواری از منظر بینالمللی قرار گرفته و نتانیاهو گام به گام تلاش میکند تنشها را به ایران نزدیکتر سازد. در چنین شرایطی بسیار مهم است که رئیسجمهور و تیم همراه ایشان با یک پنل و بسته تنشزدایی راهی نیویورک شوند. امیدواریم این سفر چیزی فراتر از سفر رؤسایجمهور سابق برای ایران داشته باشد. لازمه این پلن، گرفتن اختیار برای کاهش تنشهاست. ریشه بخش عمدهای از تنشهای ایران به ابرتنش ایران با آمریکا بازمیگردد. در چنین شرایطی معتقدم تا زمانی که ایران و آمریکا برنامهای عملی برای پایان دادن به تنشهای خود نداشته باشند، حضور هیئتهای نمایندگی ایران در نیویورک، دستاوردهای مورد نظر مسئولان و مردم را نخواهد داشت».
درباره فضاسازی نشریات زنجیرهای گفتنی است که اولاً دولت آمریکا و تروئیکای اروپایی حاضر به تبریک به آقای پزشکیان به خاطر پیروزی در انتخابات نشدند و دولت آمریکا مدعی شد انتخابات ایران را عادلانه و مشروع نمیداند. هنگامی هم که آقای پزشکیان عنوان کرد «اگر آمریکا دست از دشمنی و تحریم بردارد، ما با هم مشکلی نداریم و برادر هستیم»، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا مدعی شد منتظر رفتار و نه گفتار طرف ایرانی است که سیاستهایش را در موضوعات مختلف هستهای و منطقهای و حمایت از حماس و حزبالله تغییر دهد.
ثانیاً دولت بایدن رو به پایان است و مذاکره و توافق با چنان دولتی که اصلاً مسئله اولش توافق هستهای برجام نیست، هیچ موضوعیت و تناسبی با واقعیات جاری ندارد. دولت بعدی آمریکا هم- فارغ از اینکه کامِلا هریس پیروز شود یا دونالد ترامپ- تازه چهار ماه دیگر مستقر خواهد شد و بنابراین قول و قرار با آنها هم توهمی بیش نیست.
ثالثاً زمزمه (آن هم یکسویه) توافق جدید با آمریکا و غرب، آسان کردن کار طرف عهدشکن غربی است که به تعهداتش عمل نکرده و مانند کلاهبرداران، از ایران امتیاز گرفته و وعده فروخته و خسارت وارد کرده است. بانیان و حامیان سینهچاک برجام چگونه به راحتی میتوانند حکم عبور از جنازه برجام بدون گرفتن خونبها و تاوان و خسارت را مطرح کنند، حال آن که روزگاری نهچندان دور، مقدس جلوه میدادند و با حیثیت خود گره زده بودند؟
رابعاً تیترهایی مانند گرهگشایی در نیویورک و تنشزدایی در آمریکا و ادعای به شکاف انداختن میان آمریکا و اسرائیل، نشان میدهد که افراطیون غربگرا از عبرتهای تلخ برجام و جنایتهای مشترک آمریکا و اسرائیل در منطقه هیچ درسی نیاموختهاند و ضمناً گره مشکلات را نه در اصلاحات اقتصادی در داخل و گسترش شرکای اقتصادی و دور زدن و خنثی کردن تحریمها بلکه در همان سیاست شکستخورده دولت برجام میدانند که به جای وعده لغو یکباره و غیرقابل برگشت تحریمها، شمار آن را به بیش از دو برابر رساندند و اقتصاد کشور را در کام قفلشدگی و بحرانزدگی بردند. مرور مواضع نشریات زنجیرهای نشان میدهد که آنها به تبعیت از آمریکا، هیچ اعتراضی به عهدشکنی برجامی و خیانتها و جنایتهای زنجیرهای آمریکا ندارند و فقط توقع دارند طرف ایرانی از حقوق خود کوتاه بیاید!